بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۶ آبان ماه ۹۱
بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۶ آبان ماه ۹۱
ناصر،شرور و خشن و سابقهدار در اثر ضربه ناشی از وقوع یک تصادف، حافظه خود را از دست میدهد. او که پس از جریان تصادف تبدیل به آدم دیگری شده، در رفتارهایش تجدید نظر میکند و تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد و دست کم بخشی از گذشته تاریکش را جبران کند، اما عملی کردن این تصمیم به آن سادگی نیست که او فکر میکند و گذشته پرفراز و نشیب و پر خطرش همچنان دست از سر او برنمیدارد…!
این سریال یک ملودرام اجتماعی است که عباس نعمتی، طلا معتضدی و محمد محمود سلطانی گروه نویسندگی آن را بر عهده داشتهاند و داستان آن درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است و این مساله سرآغاز اتفاقات گوناگونی است.
در یکی از شهرهای شمالی خانهای کوچک و استیجاری محل زندگی هفت کودک بی سرپرست است. زمستان است و ساختمان که موروثی است، باید تخلیه شود.
ناصر، شرور و خشن و سابقهدار در اثر ضربه ناشی از وقوع یک تصادف، حافظه خود را از دست میدهد. او که پس از جریان تصادف تبدیل به آدم دیگری شده، در رفتارهایش تجدید نظر میکند و تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد و دست کم بخشی از گذشته تاریکش را جبران کند، اما عملی کردن این تصمیم به آن سادگی نیست که او فکر میکند و گذشته پرفراز و نشیب و پر خطرش همچنان دست از سر او برنمیدارد…!
ناصر،شرور و خشن و سابقهدار در اثر ضربه ناشی از وقوع یک تصادف، حافظه خود را از دست میدهد. او که پس از جریان تصادف تبدیل به آدم دیگری شده، در رفتارهایش تجدید نظر میکند و تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد و دست کم بخشی از گذشته تاریکش را جبران کند، اما عملی کردن این تصمیم به آن سادگی نیست که او فکر میکند و گذشته پرفراز و نشیب و پر خطرش همچنان دست از سر او برنمیدارد…!
در یکی از شهرهای شمالی خانهای کوچک و استیجاری محل زندگی هفت کودک بی سرپرست است. زمستان است و ساختمان که موروثی است، باید تخلیه شود.
ناصر،شرور و خشن و سابقهدار در اثر ضربه ناشی از وقوع یک تصادف، حافظه خود را از دست میدهد. او که پس از جریان تصادف تبدیل به آدم دیگری شده، در رفتارهایش تجدید نظر میکند و تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد و دست کم بخشی از گذشته تاریکش را جبران کند، اما عملی کردن این تصمیم به آن سادگی نیست که او فکر میکند و گذشته پرفراز و نشیب و پر خطرش همچنان دست از سر او برنمیدارد…!
این سریال یک ملودرام اجتماعی است که عباس نعمتی، طلا معتضدی و محمد محمود سلطانی گروه نویسندگی آن را بر عهده داشتهاند و داستان آن درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است و این مساله سرآغاز اتفاقات گوناگونی است.
در یکی از شهرهای شمالی خانهای کوچک و استیجاری محل زندگی هفت کودک بی سرپرست است. زمستان است و ساختمان که موروثی است، باید تخلیه شود.
در یکی از شهرهای شمالی خانهای کوچک و استیجاری محل زندگی هفت کودک بی سرپرست است. زمستان است و ساختمان که موروثی است، باید تخلیه شود.
این سریال یک ملودرام اجتماعی است که عباس نعمتی، طلا معتضدی و محمد محمود سلطانی گروه نویسندگی آن را بر عهده داشتهاند و داستان آن درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است و این مساله سرآغاز اتفاقات گوناگونی است.
در یکی از شهرهای شمالی خانهای کوچک و استیجاری محل زندگی هفت کودک بی سرپرست است. زمستان است و ساختمان که موروثی است، باید تخلیه شود.
بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۲۱ مهرماه ۹۱
ناصر،شرور و خشن و سابقهدار در اثر ضربه ناشی از وقوع یک تصادف، حافظه خود را از دست میدهد. او که پس از جریان تصادف تبدیل به آدم دیگری شده، در رفتارهایش تجدید نظر میکند و تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد و دست کم بخشی از گذشته تاریکش را جبران کند، اما عملی کردن این تصمیم به آن سادگی نیست که او فکر میکند و گذشته پرفراز و نشیب و پر خطرش همچنان دست از سر او برنمیدارد…!
ناصر، شرور و خشن و سابقهدار در اثر ضربه ناشی از وقوع یک تصادف، حافظه خود را از دست میدهد. او که پس از جریان تصادف تبدیل به آدم دیگری شده، در رفتارهایش تجدید نظر میکند و تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد و دست کم بخشی از گذشته تاریکش را جبران کند، اما عملی کردن این تصمیم به آن سادگی نیست که او فکر میکند و گذشته پرفراز و نشیب و پر خطرش همچنان دست از سر او برنمیدارد…!
در یکی از شهرهای شمالی خانهای کوچک و استیجاری محل زندگی هفت کودک بی سرپرست است. زمستان است و ساختمان که موروثی است، باید تخلیه شود.
این سریال یک ملودرام اجتماعی است که عباس نعمتی، طلا معتضدی و محمد محمود سلطانی گروه نویسندگی آن را بر عهده داشتهاند و داستان آن درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است و این مساله سرآغاز اتفاقات گوناگونی است.
در یکی از شهرهای شمالی خانهای کوچک و استیجاری محل زندگی هفت کودک بی سرپرست است. زمستان است و ساختمان که موروثی است، باید تخلیه شود.
بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۱۵ مهرماه ۹۱
بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۱۴ مهرماه ۹۱
اطلاعات:
بازیگران: مریم امیر جلالی , بیژن بنفشه خواه , روشنک عجمیان , یوسف صیادی , محسن قاضی مرادی , خشایار راد , ….
سال تولید: 1387
کارگردان: سید محسن یوسفی
بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۱۲ مهرماه ۹۱
این سریال یک ملودرام اجتماعی است که عباس نعمتی، طلا معتضدی و محمد محمود سلطانی گروه نویسندگی آن را بر عهده داشتهاند و داستان آن درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است و این مساله سرآغاز اتفاقات گوناگونی است.
این سریال یک ملودرام اجتماعی است که عباس نعمتی، طلا معتضدی و محمد محمود سلطانی گروه نویسندگی آن را بر عهده داشتهاند و داستان آن درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است و این مساله سرآغاز اتفاقات گوناگونی است.
بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۱۰ مهرماه ۹۱
بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۹ مهرماه ۹۱
بازیگران:
محمد کاشانی,حمید رحیمی نادی,مهران غفوریان …
کارگردان: شاهد احمدلو
زمان پخش: شنبه – دوشنبه – چهارشنبه
تاریخ پخش: ۸ مهرماه ۹۱
این سریال یک ملودرام اجتماعی است که عباس نعمتی، طلا معتضدی و محمد محمود سلطانی گروه نویسندگی آن را بر عهده داشتهاند و داستان آن درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است و این مساله سرآغاز اتفاقات گوناگونی است.
داستان بیدار باش درباره یک گروه تئاتر است که در ایام نوروز برای اجرای نمایش راهی جبهه های جنگ می شوند. این گروه قصد دارند اوقات خوشی را برای رزمندگان فراهم کنند، حوادث مختلف باعث می شود که آنها به مرور زمان اضطرابشان کم شود و با گذشت زمان به باورهای معنوی برسند.
تعداد صفحات : 4